از این رو و به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی محیط زیست، با حجت الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی، استاد حوزه و دانشگاه و مبلغ بین المللی درباره نسخه تجویزی اسلام برای داشتن محیط زیست سالم و بدون بحران گفتوگو کردهایم که تقدیم میشود:
بنابر آموزههای دینی در روابط چهارگانه انسان، فصلی جداگانه برای ارتباط او با طبیعت وجود دارد که حفظ محیط زیست هم ذیل آن قرار میگیرد، دلیل اهمیت به محیط زیست چیست که اسلام نیز بدان توجهی خاص دارد؟
امروزه مسأله محیط زیست در نگاه دغدغه مندان به مرز بحران رسیده، متأسفانه رفتار انسان با محیط زیست بسیار خشن است و اگر از خشونتهای انسان با کودک، زنان و... سخن بگوییم، نباید از کنار خشونت و نامهربانیهای او علیه طبیعت بی تفاوت بگذریم، بویژه آنکه این خشونت به نام مدرنیته و با زاویه گرفتن از اخلاق و دین اعمال شده است؛ یعنی مدرنیته تصور کرد، میتواند سوار بر اسب توسعه تا انتهای آرمانشهر پیشرفت حرکت کند و خبر نداشت در میانه راه چنان محیط زیست را تخریب میکند که دوباره باید دست نیاز به سوی دین دراز کند!
به عبارت دیگر تولید بی رویه خودرو، توسعه نامتوازن کارخانهها و... کار را به جایی رسانده که لایه اُزن دچار مشکل و آلودگیهای زیست محیطی و تهدیدی جدی برای طبیعت و انسان شد؛ زیرا طبیعت حتماً خشونت انسان را با شورشی ناجوانمردانه پاسخ میدهد. برای مثال اگر با طبیعت نامهربان باشیم و فضای سبز از بین برود و یا تهران دچار آلودگی هوا شود، بیماران قلبی نمیتوانند در این شهر زندگی کنند یا اگر دریاچه ارومیه خشک شود، کشاورزی آسیب دیده و عده بسیاری بیکار میشوند؛ از این رو، سخن از محیط زیست و حفظ آن ژست روشنفکری و به اصطلاح برای تظاهر به باکلاسی نیست، بلکه اسلام نسبت به آن دغدغه، راهبرد و هدف دارد.
چرا با وجود ادعای مدرنیته مبنی بر رشد جوامع انسانی و رساندن بشر به ساحل رفاه و خوشبختی، امروز مدرنیته خود عامل اصلی بحرانهای محیط زیست است؟
مقصر اصلی بحران محیط زیست، مدرنیته است که با نگاه خود، انسان را منفعت طلب و بهره ورِ بیحد و مرز از طبیعت کرده است، این مدرنیته بود که به انسان گفت تا جای ممکن از طبیعت استفاده، آن را غارت و انرژی هایش را مصرف کند؛ با این نگاه خودروها با هدف درآمدزایی و به قیمت آلودگی هوا تولید و کارخانه ها به قیمت فاضلابهای صنعتی ایجاد شدند تا جیب سرمایه داری پُر شود. ادعای مدرنیته مبنی بر نجات بشر آن هم به تنهایی و بدون دین سبب چنین بحران هایی شد، در حالی که رشد و پیشرفت به اخلاق و دین نیاز دارد، اینکه رهبر معظم انقلاب تأکید دارند، ما معتقد به پیشرفت همراه با اخلاق و دین هستیم، نشانه هوشمندی ایشان در درکِ دردهای مدرنیته و رسیدن به ناکجاآباد بدون اخلاق است، یا وقتی ایشان به جای رشد بر مفهوم پیشرفت تأکید میکنند، برای آن است که توسعه خود را از اخلاق جدا میکند و همین جدایی سبب شده که امروز انسان بویژه سنت گرایان از مدرنیته فراری و خسته باشند.
یعنی اخلاق محوری و دین مداری در مسیر پیشرفت و استفاده انسان از مواهب طبیعی مانع مشکلات زیست محیطی و اصلاح کننده آن است؟ چگونه؟
بله، چون بحرانهای زیست محیطی ناشی از مدرنیته و تلاش آن برای دوری از اخلاق و دین است؛ متأسفانه بسیاری از ما طبیعت را مرده میانگاریم و هر طور که میخواهیم با آن رفتار میکنیم، در حالی که با مرور آموزههای دینی در مییابیم که محیط زیست مانند انسان زنده است و حقی دارد که باید همچون حق خدا بر بنده یا حق پدر بر فرزند ادا شود، اینکه طبیعت ساکت است و شِکوه نمیکند، به معنای رضایتش از رفتار ما نیست، بلکه سرانجام روزی این سکوت را شکسته و علیه انسان میشورد.
بنابر تصریح قرآن، حیوانات و پرندگان و سایر موجودات نیز امت هستند و باید با آنها خوب برخورد شود. همچنین در روایت از معصوم(علیه السلام) حیوانات 6 حق بر انسان دارند که باید ادا شود همچون آنکه او را نزنند؛ چون تسبیح خدا را میگوید، فقط برای خدا و در راه خدا از آن سواری بگیرند و بار را در حد توان حیوان بر او حمل کنند؛ با این روایت مسابقات رایج گاوبازی در اسپانیا اجحاف در حق طبیعت است.
علاوه بر این، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) انداختن حیوانات به جان یکدیگر را نهی کردهاند، و نیز در حدیث، نگاهداری حیوانات دارای ثواب و حسنه معرفی شده و در روایت است که: «هر کس فقط یک گنجشک را بیدلیل بکشد، روز قیامت علیه او شکوه خواهد کرد!» این همان صدای شکوهای است که سرانجام از محیط زیست و طبیعت در پی نامهربانیهای انسان بلند میشود. و در حدیث دیگری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که فرمودند: «هر کسی یک درخت خرما و سدر را آب بدهد، گویی یک مؤمن را از تشنگیِ کشنده نجات داده است.» شخصی محضر امام رضا(علیه السلام) رسید و گفت: من درختی را قطع کردم حضرت فرمودند: «پدرم هر گاه درختی را قطع میکرد، درختی به جایش مینشاند.»
این مسایل باید برای مردم تبیین شود، بویژه در آستانه ماه مبارک رمضان، یکی از رسالتهای مبلغان باید آموزش اخلاق دینی در حوزه محیط زیست باشد تا مردم نحوه رفتار دینی با طبیعت را یاد بگیرند، بنابراین باید منبرها را به این مسأله هم اختصاص داد؛ زیرا رو به انقراض بودن گونههای حیوانی به دلیل رفتار ناصحیح ماست، بدون آنکه متوجه عواقب سوء این رفتارها باشیم، چنانکه در حدیث است: «ای بندگان خدا! بترسید، شما مسؤولید حتی نسبت به زمین و حیوانات» و نیز از معصوم (علیه السلام) است که: «درختان ثمربخش را قطع نکنید که به شما عذاب دردناکی خواهد رسید.»؛ این یعنی عذاب الهی فقط در پی ترک نماز و روزه رخ نمیدهد، بلکه نامهربانی با طبیعت هم عذاب خدا را در پی دارد.
اینکه خدای متعال در قرآن زمین را مسخّر انسان معرفی میکند، به چه معناست؟ آیا منظور از این تسخیر استفاده بی حد و مرز از طبیعت است؟
در نگاه اسلامی تکوین و تشریع با یکدیگرند؛ تشریع آن است که خدا امر کرده و در قالب قرآن و حدیث به دست ما رسیده همچون امر به نماز و روزه و تکوین در آفریدههای الهی تبلور دارد؛ شیعه از نظر الهیاتی اعتقاد دارد که تشریع همسو با تکوین است و این دو تعارضی ندارند. از این رو، شریعت نباید نسبت به عالم تکوین که طبیعت جزو آن است، ساکت باشد، بلکه باید سخنان راهگشا داشته باشد؛ زیرا این دین معتقد است اگر حرمت تکوین (که محیط زیست از مصادیق آن است) حفظ شود، عمل به شریعت راحتتر است، بنابراین از نظر علمای الهیات ارتباط تنگاتنگی میان آموزههای وحیانی و تکوین وجود دارد.
باید توجه داشت، اگرچه قرآن، زمین را مسخر انسان میداند، اما این بدان معنا نیست که انسان هر بلایی را که خواست، بر سر زمین بیاورد؛ زیرا همین قرآن میفرماید: انسان از همین زمین آفریده شده است و در سوره مبارکه هود میفرماید: «ما شما را امر کردیم تا در اینجا زندگی و آن را آباد کنید.»
بنابر این، باید مهندسی آیات را با هم در نظر گرفت تا بدانیم تسخیر به معنای بهرهوری بهینه است، نه تخریب و ویرانی. در این میان، یکی از بهترین راههای نجات محیط زیست از خشونتهای انسان، نگاه از درون اوست، به جای حصارکشیها و گماشتن نگهبان؛ یعنی اگر چشمهایش را بشوییم تا به طبیعت با دیده دیگری بنگرد، طبیعت را زنده ببیند، حق طبیعت را تکریم کند و شکوههایش را بشنود و باور کند که طبیعت نیز تسبیح گوی خداست و میتوان در مقایسه با رفتارهای پلیسی و امنیتی که جنبه بیرونی دارد، امید بیشتری به رفع مشکلات محیط زیست داشت.
آیا فقه اسلامی نیز برای حفظ محیط زیست و حل مشکلات آن نسخه و تجویزی دارد؟ اصلاً میتوان به فقه در این مسأله رجوع و استناد داشت؟
از نظر فقهی جا دارد رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام) به طور عمومی میان مردم ترویج و تشریح شود، باید درسهای خارج فقه محیط زیست را جدی گرفت و در رسالههای عملیه هم به محیط زیست توجه کرد؛ یعنی باب رابطه انسان با طبیعت را گشود و از حقوق طبیعت سخن گفت و از ظرفیت عظیم اسلام در این باره پرده برداری و تبیین کرد که اسلام مدافع محیط زیست است.
باید توجه داشت، کشور چهار اقلیمی به ما این فرصت را میدهد که با
کوه هایش استوارانه و با کویر، دریا و جنگلش سخاوتمندانه برخورد کنیم. البته نباید نقش و وظیفه مسؤولان و دولتمردان را در این زمینه نادیده گرفت، همان طور که امیرمؤمنان(علیه السلام) در نامه به مالک اشتر، این وظیفه را یادآوری کرده و فرمودند: «... یکی از رسالتهای تو طبیعت است، باید در آبادانی آن بکوشی، باید دید تو در آبادانی زمین باشد...» این یعنی اسلام برای حاکمان در حفظ محیط زیست مسؤولیت قایل است.
نظر شما